هر چی فکر میکنم چیزی به ذهنم نمیرسه که...

دومین شانس


عشق مرد ترکش کرده بود. مرد از سر ناامیدی خود را از بالای پل گلدن گیت پرت کرد.
 اتفاقا چند متر آن طرف تر دختری نیز به قصد خود کشی خود را از بالای پل به پایین پرت کرد.
این دو در میان آسمان و زمین از کنار هم گذشتند. چشم هایشان به هم دوخته شد. مجذوب یکدیگر شدند. این یک عشق واقعی بود. هر دو این را در یافتند. آن هم یک متر بالاتر از سطح آب.

جی نوستل