عشق مرد ترکش کرده بود. مرد از سر ناامیدی خود را از بالای پل گلدن گیت پرت کرد.
اتفاقا چند متر آن طرف تر دختری نیز به قصد خود کشی خود را از بالای پل به پایین پرت کرد.
این دو در میان آسمان و زمین از کنار هم گذشتند. چشم هایشان به هم دوخته شد. مجذوب یکدیگر شدند. این یک عشق واقعی بود. هر دو این را در یافتند. آن هم یک متر بالاتر از سطح آب.
جی نوستل
گاهی آدم درهایی رو که به روش بازند رو نمی بینه و حتی گاهی خود این درها رو می بنده! همونطور که"ویکتور هوگو" میگه: "امید برای بشر به اندازه بال برای پرندگان اهمیت دارد."
:((
عجب جایی!!!
خدا می خواسته بهشون بفهمونه که چقدر کارشون عجولانه بوده.نه؟
بعضی وقتها تمام درها بازه اما آدمها دوست دارن از پنجره خارج بشن
عالی بود.
دوست گرامی : با تشکر از وبلاگ خوبت .
اگر به کارت اینترنت احتیاج داشتی یک سری هم به ما بزن !
لذت اتصال پرسرعت56K، ارزان، بدون اشغال ، بدون فیلتر و با پشتیبانی 24 ساعته را احساس کنید.