تصور کن داری تو خیابون راه میری یا داری از یه کوچه رد میشی یا نشستی تو خونه ات و داری مثلا روزنامه میخونی...همیشه این صداها رو میشنوی:
برو برو دلم ترو ترو نمیخواد دیگه دیگه نمیخوام ببینمت برو برو دلم جای دیگه دیگه است دیگه دیگه نمیخوام ببینمت یا تو بودی تموم هستی و مستی و راستی و تمام قصه من تو بودی سنگ صبورم و نگاه دورم و لب های بسته من یا آهای خوشگل عاشق آهای عمر دقایق آهای بسته به موهای تو سنجاق شقایق
حتی تصورشم سر آدمو درد میاره چه برسه به اینکه تو موقعیتشم قرار بگیری...
مهدی
پنجشنبه 25 فروردینماه سال 1384 ساعت 12:07 ق.ظ
سلام. سال نو مبارک باشه ( با تاخیر )
اینم حرفیه!
هر وقت از بیرون میام و دارم یکی از همین آهنگ ها رو زمزمه می کنمَ خواهرم اخم می کنه و می گه باز تو تاکسی نشستی؟
شاید در مورد ترانه ای که دوستش داری موضوع فرق بکنه ...
خنده داره:))
سلام خوشم میاد حرفت تکراری نبود خیلی جالب بود وبلاگ قشنگی داری شاد و پیروز و موفق باشی و همیشه عاشقی واقعی
همیشه همه چیز یه طورایی عجیبه
راستی حرفای خوشگلتون رو خوندم
ممنونم
من عاشق این آهنگم.......