گفت: من فرشته ام. قاضی گقت: بال هایت کو؟ گفت: بالهایم را بریده اند. قاضی باور نکرد. و او را به جرم نداشتن کارت شناسایی به حبس ابد محکوم کرد. وفتی میخواستند به دست هایش دستبند بزنند...ناگهان چن فرشته از پنجرا آمدند و او را با خود بردند. ساعتی بعد قاضی در کتابهای قانون به دنبال ماده ای میگشت که مربوط به تعقیب مجرم در آسمانها باشد.
مهدی
یکشنبه 21 فروردینماه سال 1384 ساعت 10:19 ب.ظ
و فرداها هزاران مرد زمینی با دستبندهایشان بدنبال فرشتگان آسمان بودند و درغ از یکلحظه باور که ... زیبا بود خیلی زیبا برات بهترینها رو ارزومندم دوست من ممنونم یادم کردی
جدیدا همه قاضی ها همین جوری شدن!و قانون!!!کور کور شده!!!
و فرداها هزاران مرد زمینی با دستبندهایشان بدنبال فرشتگان آسمان بودند
و درغ از یکلحظه باور که ...
زیبا بود
خیلی زیبا
برات بهترینها رو ارزومندم دوست من
ممنونم یادم کردی
عالی بود. مختصر و مفید. فکر می کنم هر نظری در موردش بدم اصل نوشته رو خراب می کنه.
کاشکی منم به آسمونا میرفتم.واسه همیشه.