سکوت


چه مهمانان بی درد سری هستند مردگان...نه به دستی ظرفی را چرک میکنند...نه به حرفی دلی را آلوده...تنها به شمعی قانعند و اندکی سکوت...

 حسین پناهی

هدیه ام از تولد


هدیه ام از تولد
گریه بود
خندیدن را تو به من آموختی.

سنگ بوده ام
تو کوهم کردی
برف می شدم
تو آبم کردی
آب می شدم
تو خانه دریا را نشانم دادی.

می دانستم گریه چیست
خندیدن را
تو به من هدیه کردی
 
« شمس لنگرودی»

قالب جدید


این هم قالب جدید که قولش رو داده بودم...
نکته: باید کلی بشینم پستهای قبلی رو درست کنم...بعدا میگم چرا و به چه دلیل این جوری شده اند...

فعلا...