باید

باید تغییر کنم...باید چشمهایم رو بشورم کدر شده

ویزیتور

یه مسئله که خیلی وقته فکر من رو مشغول کرده مسئله ویزیتور این وبلاگ هست که همیشه در حال صعوده. اگه تعداد پیامهایی که برام گذاشتن رو ضرب در بینهایت هم کنید به تعداد عددی که ویزیتور نشوت میده نمیرسه!!!
اصلا بزارید یه نمونه : روز یکشنبه قبل از اینکه مطلب جدیدم رو وارد کنم ویزیتور عدد ۱۶۰۰ رو نشون میداد اما وقتی فرداش سر زدم تا ببینم چه خبره دیدم یه نفر برام پیام گذاشته اما ویزیتور عدد ۱۶۱۸ رو نشون میده. الان هم که سر زدم دیدم کسی پیام نگذاشته اما ویزیتور عدد ۱۶۳۲ رو نشون میده. یه نگاهی هم به قسمت رفرس انداختم دیدم دو تا لینک جدید هست یکی از کامنت پرشین بلوگ یکی هم از لیست جارچی. حالا به نظر شما مشکل از کجاس:
۱.وبلاگم خواننده ساکت داره(کسی که به وبلاگم سر میزنه اما پیامی نمیزاره)
۲.ویزیتور خرابه
۳.بیخیال شم!


باران نامه

باران بار آن ابریست که دلش گرفته دلی که میخواهد خود را خالی کند از هر چه سنگینی است روی سر این مردمان بی احساس...
مردمانی که همیشه منتظر باران هستند و وقتی باران می بارد خود را زیر چترهایشان ژنهان میکنند تا مبادا خیس نشوند...آیا این مردمان بی احساس نیستند.
باران تو می باری و من هم با تو می بارم...از خوشحالی...از اینکه بعد از مدتها دیدمت...می باری و من با تو عشق بازی میکنم...عشق بازی...
باران ای کاش ترا نمی دیدم چون مجبورم همیشه مثل تو باشم...مثل تو...صاف و زلال
باران...