من شنیدم

من شنیدم که بوده افلاطون
صورتش زشت همچو آلوچه
روزی از روزها زنی زیبا
سر راهش گرفت در کوچه

که بیا ما دوتا به یکدیگر
عهد و پیمان همسری بندیم
بچه ما شود سرامد دهر
آنچنانی که آرزو مندیم

چونکه او ارث میبرد بی شک
هوش و دانش ز سلب پاک پدر
همچنانکه وجاهت صورت
خوشگلی خوش زبانی از مادر

نگهش کرد چپ چپ افلاطون
ناگهان خنده کرد و گفت ای زن
چیست تکلیف اگر به ارث برد
خوش از تو خوشگلی از من

نظرات 5 + ارسال نظر
حسین میرمحب یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 05:55 ب.ظ http://www.f-sites.persianblog.com

با سلام خوشحال می شوم شما درباره وبلاگ من نظر بدین.

حمید رضا یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 05:58 ب.ظ http://p30power.com

احتراما به اطلاع میرساند تعداد زیادی دعوت نامه ی gmail بدست بنده رسیده است . میخواستم بگم اگر شما نیز مایلید که دعوت نامه ی جی میل دریافت کنید به سایت زیر مراجعه نمایید .
با تشکر
http://p30power.com
بای

زهره دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 12:49 ب.ظ http://zohre.blogsky.com

واقعا اگه اینطوری بشه چی می شه؟!!!

راز شنبه 18 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 10:32 ب.ظ

سلام...چه انتخاب جالبی.....بن بست ابهام....دقیقا اسمی است که من برای وبلاگم در نظر داشتم

کتکله جمعه 30 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 12:07 ق.ظ http://katakalle.com

سلام ! من یه وبلاگ طنز دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد